درِ باغ سبز
شاید حدود بیست سال پیش بود كه سر و كله معدنچيان و نوچه هاشون در روستامون پيدا شد، بجاى اينكه ما به اونها در باغ سبز نشون بديم اونا شروع كردند به فريب دادن مردم، وعده و وعيد دادند كه روستايتان را آباد مى كنيم ، جاده درست مى كنيم اشتغال و درآمد براى روستا ايجاد مى كنيم .
دیری نپائید که حُسن نیت و خوشخیالی ما تبدیل به نفرت و انزجاری عمیقی شد چرا؟!
شاید به دلایل زیر
۱_نه تنها هیچ بازار کاری برای جوانان روستا شکل نگرفت بلکه با حضور کارگران غیر بومی و عدم نظارت صحیح و مسئولانه بر آنها، علاوه بر اینکه آرامش و امنیت سکنه روستا به مخاطره افتاد گاه و بیگاه محصولات باغی و دسترنج یکساله اهالی نیز توسط بیگانگان به یغما میرفت.
۲_تردد ماشین آلات سنگین و از مسیر مجاور میل چاههای قناتها سبب ریزش کورهها و چاههای قناتها گردید و در این سالها که بر ما گذشت به میزان صدها میلیون تومان خسارت روی دست اهالی گذاشته شد و حتی در پارهای از موارد سبب نشست سطح آب و به تبع آن کم شدن خروجی آب نیز گردید.
۳_تردد تریلرهای سنگ کش و خشکهبُری سبب انتشار گرد و غبار سمی و آلوده شدن آب، خاک و برگ درختان گردید و به همین دلیل عمل فتوسنتز گیاهان دچار اختلال شده و خروجی این واقعه سبب خشک شدن بسیاری از درختان تنومند و جوان گردید.
۴_مصیبت دیگری که انتظار آنرا نداشتیم سرقت آب توسط تانکرهای تأمین آب معدنداران بود که معمولاً در تاریکی شب توسط پمپهای سوار بر تانکرها اتفاق میافتاد و کشاورزان را با چالشی جدید و باورنکردنی مواجه کرد.
۵_نه تنها ایجاد درآمد برای روستا خیالی خام بود و از ۱۵ درصد درآمد معادن ما روستائیان را نصیبی نبود بلکه از یک درصد خسارت وارده از محل فروش معادن (طبق قانون) نیز خبری نشد.
۶_بدنبال شکل گیری اعتراضات و بستن راه معادن در چندین نوبت معدنداران کتباً متعهد به پرداخت خسارات سالیانه در اداره صمت گردیدند ولی متأسفانه بسیاری از این تعهدات عملی نشد و مانند وعدههایی دیگر خُلف وعده و نقض تعهدات را بارها و بارها شاهد بودیم.
۷_تهوعآورترین بخش این داستان غمناک دیدار مسئولین بیعمل در بازههای زمانی مختلف بود بویژه بازدید سرکار خانم ابتکار در زمانی که ریاست سازمان محیطزیست را عهدهدار بودن با کاروانی از خَدم و حَشم از شهرستان و استان که صرفاً به ریختن چند قطره اشک و اظهار تأسف و کشیدن آهی از نهادشان بسنده کردند و جز بیعملی و سکوت منفعلانهی آنها ما را نصیب دیگری نبود و جالب است به جاى زير سوال بردن و محكوم كردن مسؤلين ، ما مردم را مؤاخذه كرد كه پس شما مردم چرا اجازه داديد چنين وضعى ايجاد شود؟ و اكنون مى فهميم شايد حق با ايشان بوده .
اینکه چرا بیعملی و چرا رفتاری غیرمسئولانه و چرا تضاد بین گفتار و گردار را باید شاهد باشیم لابُد از بخت بد ما و خوش اقبالی دیگران است و بس.
۸_اکنون ما ماندهایم و مسیلهای پر شده از باطله سنگ و آوارستان ضایعات و چشماندازهای نازیبا و خسارات سنگین به کشاورزی و نابودی بخشی از مراتع و خسارات وارده به قناتها و فراری شدن گونههای جانوری و به هوا برخاستن گرد و غبار و آلوده شدن محیطزیست و نادیده گرفتن ساعات قانونی تردد و به یغما بردن انفال و ثروت خدادای روستا و به مخاطره افتادن آرامش و امنیت و…..و دردناکتر از همه، وادادگی و انفعال و سکوت مرگبار مسئولین ذیربط.
بارالها اُمیدمان از توجه متولیان امور مردم به اعتراضات و درخواستهای مردمی قطع شده، تو خودت ما را از شرّ ظالمین و سارقین و قاسطین و مارقین و ناکثین و تبهکاران اهل تبانی و غارتگران بی…..
رهایی بخش. 🙏
آمین یا ربالعالمین🙏
بدون نظر